در تمام مطالب و پست‌های وبلاگی که اخیرا در حوزه‌ی بازاریابی منتشر می‌شوند مباحث رسانه‌های اجتماعی و بازاریابی محتوایی از جمله موضوعات داغی هستند که در صنایع مختلف مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرند. در طی پنج سال اخیر رسانه‌های اجتماعی به یکی از ابزارهای بازاریابی تبدیل شده‌اند. بازاریابی محتوایی نیز در کنار رسانه‌های اجتماعی به یکی از سیاست‌های جدید هر برندی که به صورت آنلاین فعالیت دارد، تبدیل شده است.

 

بازاریابی محتوایی مبحث جدیدی نیست، و ممکن است بسیاری از متخصصان روابط عمومی برای پیشبرد اهداف خود از کمک بازاریابان محتوا نیز بهره برده باشند. اما امروزه ما این فعالیت‌ها را بازاریابی محتوایی تلقی نمی‌کنیم زیرا این موضوع مفهوم متفاوت و جدیدی به خود گرفته است. در طی چند سال گذشته بسیاری از ما در تلاش برای یافتن راهی برای استفاده از وبلاگ‌ها و کانال‌های اجتماعی برای پیشبرد برنامه‌های روابط عمومی هستیم.

بازاریابان برای طبقه‌بندی بازاریابی محتوایی و روابط عمومی دو دسته متمایز زیر را در نظر می‌گیرند:

  • روابط‌عمومی در تلاش برای به دست آوردن رسانه است
  • محتوا صاحب رسانه هست

بنابراین با توجه به آنچه که تا کنون گفته شد می‌توان نتیجه گرفت که بازاریابی محتوایی و روابط عمومی بحث‌های جداگانه‌ای از بازاریابی هستند که در ادامه نقاطی که این دو رشته در راستای هم عمل می‌کنند را با هم بررسی می‌کنیم.

 

داستان‌سرایی در حوزه فعالیت خود

 

بازاریابی محتوایی و روابط‌عمومی هر دو از داستان‌سرایی بهره می‌گیرند. در روابط عمومی هدف اطلاع عموم مردم از محصولات و شناخت شرکت تولیدکننده این محصول است. برای این کار نیز از داستان‌سرایی استفاده می‌شود تا مردم از طریق پوشش رسانه‌ای قانع به استفاده از محصولات شوند. همین موضوع دلیل تلاش برای به دست آوردن رسانه‌ها را به خوبی نشان می‌دهد. البته ما هزینه‌ای برای این کار پرداخت نمی‌کنیم بلکه سعی می کنیم با داستان‌سرایی مناسب برای پوشش رسانه‌ای به خبرنگاران کمک کنیم. در بازاریابی محتوایی نیز هر چند کاری مشابه با همین موضوع انجام می‌دهیم اما داستان را به گونه‌ای تعریف می‌کنیم تا مخاطبان بتوانند از آن استفاده کنند.

 

کانال توزیع

 

مسئولان روابط عمومی در گذشته بیشتر با انتشار و پوشش رسانه‌ای رویدادها و تعداد لایک‌ها به سمت به دست آوردن رسانه‌های اجتماعی هدایت می‌شدند. در مقابل مسئولان روابط عمومی مدرن از رسانه‌های اجتماعی مختلف برای ارتباط با روزنامه‌نگاران استفاده می‌کنند تا به راحتی با آن‌ها ارتباط برقرار کنند. اما در بازاریابی محتوایی به طور کلی پیام‌رسانی از طریق کانال‌های رسانه‌های اجتماعی و وبلاگ‌ها انجام می‌گیرد.

 

مهارت نویسندگی

 

روابط عمومی برای پوشش رسانه‌ای موفق محصولات و خدمات خود نیاز به داشتن مهارت‌های فوق‌العاده‌ای در نوشتن دارد و متخصصان روابط عمومی این مهارت را در اولویت کارهای خود قرار می‌دهند. از سوی دیگر همه‌ی ما از این موضوع اطلاع داریم که بازاریابان محتوا نیز باید نویسندگان خوبی باشند زیرا امروزه محتوا پراستفاده‌ترین روش تعامل با مخاطبان است.

 

تلاش برای به دست آوردن رسانه

 

روابط عمومی بیشتر در صدد به دست آوردن رسانه است اما بازاریابی محتوایی اغلب در رسانه‌ها و کانال‌های مربوط به خودش فعالیت می‌کند. بنابراین به نظر می‌رسد که بازاریابی محتوایی نیز درصدد دستیابی به رسانه‌ها و افزایش در معرض دید قرار گرفتن است. وقتی محتوایی در قالب یک پست وبلاگی منتشر می‌شود اهدافی مثل بهبود سئوی سایت، افزایش ترافیک موتور جستجو و توزیع محتوا را دنبال می‌کند که این‌ها اغلب برای هدف مذکور انجام می‌شوند. در صورت توزیع موفق یک محتوا در سراسر شبکه‌های اجتماعی، محتوا از طرف سایر رسانه‌ها به اشتراک گذاشته می‌شود چراکه هر دوی آن‌ها به دنبال جذب رسانه‌ها هستند.

 

دستیابی به هدف نهایی

 

بازاریابی محتوایی و روابط عمومی اهداف یکسانی برای کسب و کار خود دارند. هدایت ترافیک ورودی به سایت خود، افزایش آگاهی و تاثیرگذاری بر روی مشتری برای ترغیب به خرید که هر گروه در سطوح مختلفی برای دستیابی به این اهداف در تلاش هستند.

همانگونه که در این مطلب مطالعه کردید نکات تشابه بسیاری بین روابط عمومی و بازاریابی محتوایی وجود دارد و این دو حوزه گاهی به موازات هم عمل می‌کنند. اما در کنار این تشابه‌ها در برخی موارد تلاش‌های متفاوتی برای رسیدن به یک هدف بازاریابی معین انجام می‌دهند. این نکته را هرگز نباید فراموش کرد که هر مسئول روابط عمومی برای موفقیت در کار خود باید بازاریابی محتوایی را در نمودار سازمانی خودش قرار دهد.