«این خبرنگارا رو باید شکمشون رو سیر کرد تا دهنشون بسته بمونه.» «آره باید حواستون باشه هواشونو داشته باشید وگرنه خر بیار و باقالی بار کن»دل نوشته ای در باب جایگاه خبرنگاری و خبرنگاران، یک اتفاق و یک نتیجه گیری شخصی

امروز ۲۷ بهمن کنفرانس خبری جشنواره وب و موبایل ایران بود و آژانس رسانه ای «اخبار رسمی» مسئولیت امور رسانه ای این جشنواره را به عهده دارد و این کنفرانس خبری را هم ما ترتیب دادیم. البته در آژانس، اکثر بار مسئولیت ها به عهده فرهاد (اسماعیلی) عزیز، مدیر امور رسانه مان است و البته من هم از دور دستی بر آتش دارم و اگر حجم عظیم کارهای راه اندازی «اخبار رسمی» اجازه دهد، در هفته گذشته تلاش کردم کمک هایی داشته باشم.

اما اتفاق ویژه امروز: بعد از پایان کنفرانس خبری که با حضر اکثر قریب به اتفاق رسانه های مهم و تأثیرگذار ملی و رسانه های حوزه IT برگزار شد، به همراه فرهاد مشغول تنظیم «خبر رسمی» کنفرانس و ارسال آن به همراه عکس ها به خبرنگاران بودیم که ناخودآگاه گوشمان نسبت به حرفهای فردی که برای ارائه پیشنهاداتی کارهای اجرایی و خدماتی جشنواره به مسئولین برگزاری آمده بود جلب شد.

حرفهایی که به گوش همه آشنا بود و خلاصه اش را در بالا نوشتم. البته جالب آنکه وقتی صحبت از امور رسانه جشنواره شد، همین آقا می گفت: اتفاقا دست ما در بین رسانه ها خیلی باز است و می توانیم امور رسانه تان را مدیریت کنیم و غیره! (البته بعدا با آن جملات تحقیرآمیزش در مورد خبرنگاران فهمیدم که به خبرنگاران همچون کارمندان دون پایه خودش نگاه می کند و یا کسانی که می توان آنها را به راحتی خرید و یا از آنها سوءاستفاده کرد و معنای «مدیریت رسانه» اش هم همین است!)

به این کاری ندارم که بلافاصله من و فرهاد رگ غیرت خبرنگاری مان گرفت و داغ کردیم و طرف مجبور به عذرخواهی شد (البته با این مضمون که: ببخشید، من نمی دونستم شما خبرنگارید، منظورم بعضی از خبرنگارا بود)، اولین بار هم نبود که این جمله های تحقیر آمیز را نسبت به خبرنگاران و جامعه رسانه ای ایران می شنیدم. بارها دیده بودم وقتی ارگان، سازمان یا شرکتی نیاز به پوشش رسانه ای در حوزه کارش داشته و یا فعالیتش در حوزه ای است که زیر ذره بین رسانه ها و مردم است، با این ادبیات در مورد خبرنگاران و رسانه ها صحبت می کند.

اما امروز وقتی از جلسه خارج می شدم دائما به این فکر می کردم که چرا؟ چرا وجهه شغل خبرنگاری تا این حد پایین آمده است؟ و چگونه شد که افرادی به خود اجازه می دهند به خبرنگاران و رسانه ها همچون ابزاری سطح پایین بنگرند؟ و بعد به این نتایج رسیدم:

  • مگر ما خبرنگاران نبودیم که وقتی کنفرانس های خبری تمام می شد، ما را پشت در سالن صف می کردند تا به ما کارت های هدیه ۵۰ تومانی مان را بدهند - مثل بچه هایی که نمره انضباط ۲۰ می گیرند و سر صف به نوبت جایزه می گیرند- ؟ چرا وقتی آن را دیدیم دعوا راه نینداختیم یا آنجا راترک نکردیم؟
  • مگر ما خبرنگاران نبودیم که وقتی به کنفرانس یا سمیناری دعوت می شدیم اجازه دادیم شنیدن «ناهار اختصاصی» و «پذیرایی ویژه» به ما برای حضور در آن انگیزه بدهند؟
  • مگر خودمان نبودیم که به آنها اجازه دادیم بعد از کار شدن خبرشان در رسانه مان برایمان هدیه بفرستند؟
  • مگر ما نبودیم که در مضیقه حقوق های ناچیز روزنامه و رسانه ها، به گرفتن آگهی روی آوردیم؟
  • مگر ما نبودیم که اجازه دادیم به ما برای هربار کار کردن خبرشان در رسانه مان «امتیاز» بدهند، شاید که این امتیازها سر سال جایزه ای شود (هرچند همیشه همین را می پیچاندند و نمی دادند)
  • مگر ما نبودیم که اجازه دادیم حقمان را بخورند؟ برایشان خبرنویسی کردیم، خبرنامه در آوردیم، به مناسبت نمایشگاه هایشان ویژه نامه درست کردیم، برای سایت های در پیتشان خبر تهیه کردیم، پایش رسانه کردیم و بریده جرایدشان را جمع کردیم .... و در آخر اجازه دادیم پولمان را ندهند و حقمان را بخورند چون دستمان به هیچ جا بند نبوده؟! به کجا باید شکایت می کردیم؟ (مگر اینکه اهل خبر منفی نویسی باشی که آن بحثش جداست و دیگر باید اسم آن خبرنگار را گذاشت شرنگار و نه خبرنگار!!)

کاری به این ندارم که رسانه هایمان با ما چه برخوردی داشته و دارند و یا اینکه شرایط شغلی خبرنگار و عدم امنیت مالی و روانی اش تا چه حد نگران کننده است، اما واقعا به این فکر می کنم که جامعه فرهیخته خبرنگاران کشور که در اکثریتند باید فکری به حال اقلیت ها بکنند که متاسفانه در حال از بین بردن هرگونه شأن و جایگاه این حرفه اند.

راهکار بازگرداندن این جایگاه چیست؟

قبل از کنفرانس خبری امروز با یک دوست قدیمی رسانه ایم، «حسین عالیان» برخورد داشتم که از حرفه ای ترین خبرنگاران IT کشور است و علیرغم سن کم، رزومه بلندبالا و موفقی در کارش دارد. حسین فرد دلسوزی هم هست و دغدغه هایش برای قشر خبرنگاران کشور را از قدیم می دانستم. او هم مثل من از شرایط فعلی که خبرنگاران مجبورند برای کسب درآمد بیشتر با هر نوع آدمی نشست و برخاست کنند ناراحت بود.

حسین حرف خوبی زد و آن این بود که باید راههای کسب درآمد شفاف و حرفه ای از طریق مهارتهای خبرنگاری را به خبرنگاران شناساند و آن را سازماندهی کرد و گفت که باید انٰرژی و استعداد این همه جوان تحصیلکرده که در این حرفه هستند را در راه درستی به کار گرفت. وقتی برنامه های جامعمان، برای راه اندازی «اخبار رسمی» را برایش تشریح کردم خوشحال شد و گفت امیدوار است به واسطه این مرکز، خبرنگاران جایی داشته باشند که بتوانند از مهارتشان برای کسب درآمد استفاده کنند و چانه زنی ها و دغدغه های کار گرفتن را به یک بنگاه رسانه ای و تجاری محول کنند.

در هر صورت چه آژانس رسانه ای تازه تأسیسمان در آینده بتواند به آن رویای بزرگ برای ارتقاء جایگاه خبرنگاران برسد یا نرسد، مسأله همچنان باقی است:

این ما هستیم که تصمیم می گیریم که دیگران چگونه در مورد ما فکر کنند، چه در مورد ما بگویند و چطور با ما برخورد کنند.