مسئله روزنامهنگاری علم : ما فراموش کردهایم که واقعیت مهمتر از همهچیز است
به عنوان یک روزنامهنگار علم، بسیاری از وقت شما صرف گزارش مطالعات جدید، پدیدههای طبیعی و اینکه چگونه تحقیقات زندگیتان را تحت تاثیر قرار میدهند، میشود. اما موضوع کلیدی در این زمینه کسانی هستند که علم را تولید میکنند. زمانی که شما این افراد را نادیده بگیرید یا حقایقی کلیدی که باعث نگاه منفی به محققین یا کار آنها میشود را حذف کنید، اطلاعات مهمی را از دست میدهید.
کار روزنامهنگاری علم نگاه کردن به ماوراء دادهها است؛ روزنامهنگارعلم باید نظارهگر افرادی که کار علمی انجام میدهند باشد.
خانم Brooke Borel خبرنگار گاردین معتقد است پس از نوشتن مقالهای طولانی در مورد یک دانشمند گیاهشناسی و مدافع برجسته اصلاح ژنتیکی موجودات، با واکنشهای سریع و شدیدی روبرو شد. وی معتقد است روند نگرانکنندهای را کشف کرده است.
خانم بُرل اینطور ادامه میدهد:«یک گروه پرسر و صدا اما کوچک از دانشمندان مدافع زیست فناوری و نویسندگان علمی به من گفتند که من انگیزه آنها را از بین بردم و با سست کردن توسعه علمی، دانشمندان را وادار به سکوت کردم و بعضی من را ضددانش خطاب کردند.»
وحتی پس از انتشار مقاله، زمانی که فولتا اعلام کرد مدتی فعالیتهای علمی خود را متوقف کرد، بُرل با خشم طرفداران این دانشمند روبرو شد و ایشان را اصلیترین عامل این تصمیم میدانستند.
این موضوع نشان از نگاهی نادرست به روزنامهنگاری علم است. آیا روزنامهنگاران سیاسی صرفا باید جنبههای مثبت سیاستمداران را منعکس کنند؟ آیا نویسندگان عرصه کسبوکار باید صرفا به اقدامات مثبت شرکتها بپردازند؟ آیا کسانی که در مورد موضوعات ادبی مینویسند باید از نیت مطالبی که پوشش میدهند اغماض کنند؟
البته که نه. دقیقا همین مساله در موضوعات علمی نیز صادق است.این بحث جدیدی نیست. در مقالهای از مجله «نیچر» در سال 2009، «بویس رِنسبرگر»، مدیر سابق برنامه «Knight Science Journalism Fellowship» در دانشگاه امآیتی، تاریخچه موضوعِ «از هواداران تا ناظران» را ترسیم کرد.
«رِنسبرگر» نوشت که در دهههای 1930 و 1940 میلادی روزنامهنگاری علم به دنبال آن بود که «مردم را قانع کند که دانش را به عنوان راه نجات جامعه بپذیرند». تاکید بسیار زیادی بر شگفتیهای دانش و احترام به دانشمندان میشد به جای آنکه کوچکترین تحلیلی در خصوص کار آنها یا پیشبینیای از تاثیرکارشان بر روی جامعه انجام شود.
این روش خطراتی دارد. مانند «رِنسبرگر» این مثال را در نظر بگیرید، «ویلیام لارنس» روزنامهنگار علم «نیویورک تایمز» بود که در عین حال از دولت آمریکا هم برای نگارش گزارش در خصوص پروژه Manhattan حقوق میگرفت. «لارنس» به عنوان گزارشگر و در عین حال نماینده مطبوعاتی دولت گزارشات مثبتی از بمب اتم منتشر ساخت و اظهارات ژاپن درمورد بیماریهای ناشی از تشعشعات اتمی را تبلیغات دروغین خواند. او برای این تلاشهایش در سال 1946 موفق به دریافت جایزه پولیتزر شد.
چنین گفتوگوهایی در خصوص روزنامهنگاری علم و نقش مناسب آن تا به امروز ادامه داشته است. بخشی از مشکل مربوط به باقی ماندن سوءتفاهمات در خصوص ماهیت روزنامهنگاری علم و تفاوتهای آن با سایر رشتههای اطلاعرسانی علمی است.
در حالت ایدهآل اطلاعرسانی علمی، همانند دیگر نوشتههای غیرداستانی، تلاش میکند حقیقت را به تصویر بکشد. نویسندگان روزنامهنگاری علم با توضیح دادن نحوه عملِ پدیدههای طبیعی یا برجسته کردن اینکه دانشمندان چگونه به یک مطلب جدید دست یافتند، این کار را انجام میدهند. اما اینکه حقیقیت چگونه به تصویر کشیده شود و کدام قسمت آن در گزارش ذکر شود یا قید نشود، به نویسنده برمیگردد.
این سبک گستردهای است، به قول «دَن فاگین»، روزنامهنگار علم و مدیر برنامه گزارش دانش، سلامت و محیط زیست دانشگاه نیویورک: «این سبک حقیقتا بهترین نوع ارتباطات علمی است و میتواند انواع انگیزهها را دربر گیرد. این کار میتواند مردم را تشویق کند که دانشمند شوند، دانشمندان را تشویق کند تا در مورد علم سخن بگویند، به پیشبرد یک سیاست خاص کمک کند یا علاقه فلان گروه را برانگیزد که هزینه ارتباطات را بپردازد».
روزنامهنگاری علمی متفاوت است. به قول «فاگین»: «تعهد نهایی روزنامهنگاری علمی، زمانی که به درستی انجام شود، نشان دادن نزدیکترین تصویر از واقعیت زمان است و دیگر انگیزهها نباید در آن دخالت کند.»
ممکن است روزنامهنگاران علمی در مورد دانش بنویسند، اما نگاه کردن به فراسوی شگفتیها، فرضیهها و دادهها نیز بخشی از کار آنها است. باید به کسانی که فعالیتهای علمی انجام میدهند نگاه کنیم و ببینیم که آیا تضاد منافعی وجود دارد، یا اینکه منابع مالی آنها از کجا تامین میشود.
همه این عوامل به خاطر تاثیرشان بر روی دسترسی افراد به امکانات تولید علم و تاثیری که دیگر افراد در نتایج علمی حاصله دارند، مهم هستند. زیرا این حق مردم است که از تمام ارتباطات علمی مطلع باشند، یعنی بدانند که محقق از چه منظری به موضوع نزدیک شده است و چه کسانی از وی حمایت کردهاند.
«دبورا بلام»، روزنامهنگار علمی و مدیر فعلی برنامه «Knight Science Journalism Fellowship» در دانشگاه امآی تی میگوید: «به عنوان روزنامهنگار ما موفق نمیشویم در تحقیقی بیطرفانه و بدون دخالت نیروی انسانی به درستی قضاوت کنیم. دانشمند چه چیزی را تا حدودی به صورت مصنوعی ارائه میکند؟ ما انسان هستیم. در تصمیمات افراد عوامل انسانی دخالت دارد و هر شخص صادقی که در فرآیند دانش کار کند، به این امر اعتراف خواهد کرد. اگر ما در کاری که انجام میدهیم خوب باشیم، دانش را با تمام زمینههای انسانی آن ارائه خواهیم داد.»
این بدان معنا نیست که روزنامهنگاران علمی همواره علیه دانشمندان هستند یا هر مصاحبه، دامی برای افشاگری است. بیشتر روزنامهنگاران علمی که تاکنون با آنها صحبت کردهام به دلیل عشق به دانش به این کار روی آوردهاند؛ حتی برخی از آنان دانشمند بودهاند و ترجیح دادهاند که میز کار خود را برای گزارشگر شدن رها کنند. اما ما باید پرسشگری خود را حفظ کنیم (ایجاد تعادل بین پرسشگری و علایق عمومی کار سختی است) و نباید اشتباهات و رفتارهای سوالبرانگیز را توجیه کنیم.
نگرانکنندهتر آنکه تحقیقات ضعیف و مشکوک میتواند اعتماد عمومی به دانش را خدشهدار کند. «سِت منوکین»، استادیار رشته گزارشگری علمی در دانشگاه امآیتی میگوید: «اگر به عنوان یک نویسنده، هدف شما آن است که مردم را تشویق کنید تا فرضیات خود را زیر سوال ببرند و با این موضوع که، جهان آنگونه که هست نه آنگونه که آرزو میکنند باشد، دست و پنجه نرم کنند؛ انجام دادن کارهایی نظیر پنهان کردن گرایشات شخصیتان یا نوشتن مقاله در حمایت از یک نفر بدون اشاره به روابط عمومی یا مساله شخصی گذشتهتان با وی، درک چگونگی جهان را برای مردم سختتر خواهد کرد.»
«اندرو رِوکین» نویسندهای که وبلاگش در نیویورکتایمز و داتارث درسال 2010 از بخش خبرها به بخش دیدگاهها منتقل شد و در دانشگاه پِیس مدرس ارتباطات زیست محیطی است، میگوید: «صرفنظر از پیچیدگیهایی که ممکن است وجود داشته باشد، حقیقت مهم است. برای من شفافیت یعنی همهچیز. اگر نیّت و انگیزهای دارید آن را بیان کنید و اگر ادعا میکنید که بیطرف هستید، این بیطرفی را نشان دهید.»
اکوسیستم رسانهای ما این تمایزات را حتی بیشتر از بین میبرد، خصوصا وقتی نام روزنامهنگار مستقل و نام مدافع علمی با هم روی یک مقاله ذکر میشود. «کِلی مک براید»، نایبرئیس برنامه آکادمیک در موسسه پوینتِر میگوید: «با وجود این همه پراکندگی آرا تشخیص اینکه چه کسی روزنامهنگار بیطرف است و چه کسی مدافع علمی، برای همه ما بسیار دشوار شده است».
صرفنظر از این ابهامات، واقعیت آن است که تولید اطلاعات علمی از نقد و مباحثه جان میگیرد. برای اثبات کافی است به جای نگاه کردن به فرآیند بازنگری آمیخته به محافظهکاری رایج، به دیدگاه بعضا تند اشخاص ثالث یا گفتوگوهای داغی که در بخش پرسش و پاسخ کنفرانسهای علمی انجام میشود، نگاه کنید.
روزنامهنگاران علمی، وکیل مدافع علوم نیستند و دانشمندان نیز با دانش یکسان نیستند. اشتباه گرفتن این موضوعات صرفا یک اشتباه ساده معناشناسی نیست، بلکه هم خوانندگان و هم دانش از این اشتباه زیان میبینند.
برای دریافت جدیدترین مقالات در حوزه صنعت رسانه و روزنامهنگاری میتوانید در مجله هفتگی رسانهای «اخبار رسمی» از اینجا عضو شوید.همچنین از اینجا میتوانید در اتاق خبر «اخبار رسمی» عضو شوید.