روز قلم و یا روز تایپ؟
امروز روز قلم است، اما کجاست لذت و هیجان اولین خطخطی کردنها و نوشتن اولین کلمات با مداد؟ نوشتن آن اوایل برایمان یک بازی هیجانانگیز بود. اگر میخواستم بنویسم مجید انتخابهای زیادی داشتم: دایره سر «م» را با هر سایزی که میخواستم مینوشتم یا میتوانستم «د» را به شکل موشک دربیاورم. الان از صدها فونت Word، تنها یک انتخاب نازنین مانده و گاهگاهی برای تنوع زر.
اینجاست که میفهمم دیگر از فونتها و قلمها هیجانزده نمیشویم، الان در زندگی روزمرهمان به دنبال «معنا» هستیم.
نوشتن را سالها بعد از صحبت کردن میآموزیم. حتی بعد از یاد گرفتن خواندن و نوشتن، بیش از آنکه بنویسیم میخوانیم. یادم میآید اوایلی که در 7 سالگی یاد گرفتم بخوانم، از هیجان خواندن تابلوی خیابانها سرگیجه و سردرد میگرفتم. سرعت ماشین ژیان دو سیلندر ما بیشتر از سرعتی بود که میتوانستم یک تابلوی مغازه را بخوانم. هیجان خواندن تابلوها به سرعت برایم به یک کابوس تبدیل شد، حتی بعدها که سرعت خواندنم از سرعت ماشین ژیانمان بیشتر شد، چیزی که میخواندم دیگر هیجانانگیز نبود: متنهای تکراری، شعاری، خستهکننده و بعضا نامفهوم و بدون هرگونه جذابیت.
چرا در تابلوی مغازهها این همه اسم نامفهوم بوده و هست؟
چرا همه سوپرمارکتها در تابلوهایشان نوشتهاند: سوپرمارکت. مگر با نگاه به مغازه متوجه نمیشویم سوپرمارکت است که حتما باید آن را در تابلویش بنویسد؟
چرا در تابلوی همهی بانکها مینویسند بانک؟ مگر با دیدن نمای خشک و بیروح یک ساختمان متوجه نمیشویم که بانک است؟
چرا همه «حقها با مشتری است»؟ و همه رستورانهای قدیمی تهران «در هیچجا شعبه ندارند»؟ و چرا «کیفیت اتفاقی نیست»؟ و یا «یخ موجود است»؟
بعدها بود که با روزنامهنگاری و تیتر زنی و بعدتر با کپیرایتینگ هیجان درونی من دوباره زنده شد. میخواستم بدانم کدام تیترها، کودک درونم را هیجانزده میکند که در حرکت ماشین، سر کودک درونم را به عقب برگرداند تا بتوانم آن را کامل بخوانم؟
امروز در بین هزاران متن کوتاه بلندی که در وب یا تلگرام میخوانم بعضی برای کودک درونم امیدبخش و الهامبخش هستند: «میتوانید این تیتر را بخوانید؟ پس شما ژولین آسانژ نیستید. اینترنت او قطع شده است.»
قدر اینترنت خود را بدانیم، و صد البته قدر بعضی قلمها.
پس زنده باد اینترنت، زنده باد روزنامهنگاری حرفهای،
زنده باد کپیرایتینگ! زنده باد قلم!
روز قلم مبارک
مقالات مرتبط
مسئله روزنامهنگاری علم : ما فراموش کردهایم که واقعیت مهمتر از همهچیز است
به عنوان یک روزنامهنگار علم، بسیاری از وقت شما صرف گزارش مطالعات جدید، پدیدههای طبیعی و اینکه چگونه تحقیقات زندگیتان را تحت تاثیر قرار...
متاسفانه کم کم کاغذ و قلم داره جای خودش رو به تایپ و مانیتور میده.
البته تا حدی این اتفاق میتونه میمون باشه چون کاغذ کمتری تولید میشه و درخت کمتری قطع میشه.
اما باید دید در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد.
ایشالا که هر اتفاقی بیافته خیر باشه.
.