چگونه داستان کسب وکار خود را بنویسیم؟
ما همواره در حین داستانسرایی هستیم و این داستانها را با همکاران و همسالان خود در میان میگذاریم. جالب است بدانید بیشتر این داستان ها را برای متقاعد کردن سرمایهگذاران جهت حمایت از پروژهی ما، الهام بخشیدن به اعضای تیم برای مواجهه با چالشهای تیمی و بسیاری از مسائل دیگر میگوییم.
این روزها داستانگویی به یک مهارت ضروری برای کسب وکارها تبدیل شده است. اما چگونه میتوانیم داستان کسب وکار خود را به شیوهای صحیح و متقاعدکننده بیان کنیم؟ به عبارت بهتر، داستان کسب وکار ما برای اینکه توسط رسانهها پوشش داده شود و مردم را تحت تاثیر بگذارد چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟
در عصر اطلاعات اشباع شدهی کنونی، رهبران کسبوکار در مقابل دید عموم قرار نمیگیرند، مگر اینکه داستان خود را بگویند. داستان کسب وکار با ارائهی اطلاعات و آمار و ارقام کسب وکار متفاوت است. در واقع، داستان کسب وکار ترکیبی از آمار و ارقام با اتفاقهای مهمی است که در بطن یک کسب وکار رخ میدهد. این بدان معناست که رهبرانی که بتوانند داستانهای خوبی از کسب وکار خود به اشتراک بگذارند بیش از دیگران از مزیت آگاهی از برند برخوردارند. برای اینکه داستان کسب وکار شما توسط برندها پذیرفته شود باید موارد زیر را در داستان خود پوشش دهید:
با یک پیام منحصربهفرد شروع کنید
هر داستانی باید با یک سوال آغاز شود، مخاطب من کیست و میخواهم چه پیامی را با او به اشتراک بگذارم؟ به عنوان مثال، اگر شما به دنبال معرفی کسبوکار خود به مشتریان بالقوه هستید میتوانید در مورد اینکه چگونه شکستهای ابتدایی منجر به موفقیت شما شدند صحبت کنید و یا اگر برای جذب سرمایهگذار داستان کسب وکار خود را مینویسید، میتوانید چرایی هوشمندانه بودن ایدهتان را بگویید و ... . مشخص کردن هدف و دلیلتان از نوشتن داستان کسبوکار در موفقیت و تاثیرگذاری آن نقش اساسی دارد.
نکته: از استفادهی بیش از حد از اعداد و ارقام اجتناب کنید.
از تجارب کسب وکار خود بگویید
بهترین داستانسرایان همواره آنهایی بودند که تجربیات و خاطرات زندگی خود را به پیامی که میخواهند ارسال کنند اضافه کردهاند. هر اتفاق، هر درس و تجربهای که در طول راهاندازی کسبوکار خود به آنها دست یافتهاید را مطرح کنید. به این نکتهی مهم توجه داشته باشید که تجارب شما باید از لحاظ احساسی و عاطفی روی مخاطب تاثیر بگذارد و او را برای عمل به چیزی که شما میخواهید تشویق کند.
خودتان را قهرمان نشان ندهید
یکی از اصلیترین دلایلی که باعث میشود مردم به داستانها گوش دهند حس باور عمیق به خود است که داستان در فرد القا میکند. در داستانهایی که ارائه میکنید میتوانید روی کسبوکار خود تمرکز داشته باشید، اما مردم باید هستهی اصلی داستان باشند. زمانیکه شما خودتان را یک قهرمان معرفی میکنید مردم اغلب خاموش میشوند و تمایل زیادی برای تائید یا عدم تائید آن ندارند. اما اگر بتوانید داستان مشترک برند و مخاطبانتان را بیان کنید، بهتر و راحت تر با آنها تعامل خواهید کرد.
بخشهایی از تلاشها و مبارزات خود را برجسته کنید
یکی از ویژگیهای مهم رهبران تیمهای موفق، انگیزهبخشی و همراهسازی آنهاست. آنها معمولا به اعضای تیم خود نشان میدهند که مسیر سختی پیش رو دارند، اما اگر همگی کنار هم باشند و کمک کنند به زودی دستاوردهای شگفتانگیزی را خواهند یافت. این موضوع را میتوان یکی از اصلیترین دلایل در کنار هم ماندن تیمها دانست. صاحبان کسبوکارهای هوشمند میدانند که این موضوع تنها در مواجهه با کارمندان برقرار نیست، بلکه آنها میتوانند با ارائهی داستانهایی از تلاشهای خود مردم را همراه خود نگه دارند.
ساده صحبت کنید
همهی داستانها باید جذاب و شگفتانگیز باشند، اما این موضوع هیچ ارتباطی با پیچیده کردن نوشتاری ندارد. یکی از مهمترین اشتباهاتی که ما در داستانهای کسبوکارها مشاهده میکنیم اضافه کردن جزئیات غیرضروری و نامفهوم بودن محتوا است. این موضوع باعث میشود که مردم محتوای شما را نخوانند و بعد از خواندن چند جملهی کوتاه، از ادامهی آن منصرف شوند. بنابراین تا حد ممکن ساده صحبت کنید، بسیاری از داستانهایی که ماندگار شدهاند همگی نسبتا سرراست و ساده بوده اند.
زمان زیادی را برای بیان داستان خود صرف کنید
زمان ارزشمندترین سرمایهی مخاطبان شما است، لذا برای اینکه آن را در اختیار شما بگذارند باید از زمان خود برای آن ها سرمایهگذاری کنید. بنابراین تا جایی که میتوانید روی نوشتن داستان خود تمرکز کنید و کارهایی را انجام دهید که این داستان به بهترین نحو ممکن نوشته شود. تنها در این صورت است که داستان شما مانند یک ویروس مابین همهی مخاطبان هدف شما پخش خواهد شد.