6 داستان از برند شما که رسانهها دوست دارند بشنوند
کاربران و مصرفکنندگان روزانه با هزاران پیام تبلیغاتی مواجه هستند که این مشتریان - که مخاطبین هدف شما به شمار میروند-وقتی میخواهند در مورد کالایی که میخرند تصمیم بگیرند، معمولا متوجه روزنامهنگاران، بلاگنویسان و دیگر عوامل موثر میشوند تا اطلاعاتی معتبر و مطمئن در مورد محصول بهدست آورند. بررسی انجامشده در سال 2014 نشان داد که بازنشر خبر در رسانهها 80 درصد بیشتر از محتوای برند در تاثیرگذاری روی مصرفکنندگان در هنگام خرید نقش داشته است.
راز دستیابی به رسانهها، بازگویی داستانهایی است که اهمیت داشته باشند.
اگرچه بازنشر رسانه ای (Aarned Media) ممکن است برای برندها مشکل باشد، اما روزنامهنگاران همه فرمهای ارائه تبلیغاتی را مرور میکنند و بهدنبال داستانهای جذاب یا کاربردی برای مخاطبین موردنظرشان هستند. یک خبرنگار آزاد حوزه تجاری به نام «گوئن موران» می گوید: «ما باید فراتر از ظاهر عالی یک شرکت یا تاجر را ببینیم».
اما متخصصان روابط عمومی باید بر روی این نکته که کدام افراد مخاطب کدام روزنامهنگار هستند تمرکز کنند و اینکه نیازهایشان چیست و چرا باید این داستان برایشان مهم باشد.
در اینجا به معرفی 6 داستان میپردازیم که بهتر است برند شما آنها را بیان کند. اینها داستانهایی هستند که خبرنگارانی مانند موران و دیگر روزنامهنگاران دنبال میکنند:
1. داستان نوآوریای که یکی از نیازهای مشتریان را برطرف میکند
آیا شرکت شما آمازون یا eBay آینده خواهد بود؟ آیا محصولات و خدماتتان نحوه زندگی روزمره مردم را تغییر خواهد داد؟ هدف برخی از خبرنگاران در نوشتن مقاله، غافلگیر کردن و اطلاعرسانی است. آنها وظیفه دارند کاری کنند که داستانی که مینویسند، ارزش این را داشته باشد که خواننده برایش صرف کند. خبرنگاران بهدنبال راهحلهای جدید برای مشکلاتی هستند که مخاطبینشان با آنها روبهرو هستند؛ یا حتی بهتر از آن، راه حل برای یک مشکل بالقوه که هنوز نمیدانند با آن مواجه خواهند شد.
حقیقتا افرادی وجود دارند که تلاش میکنند جهان را به مکانی بهتر تبدیل کنند. اگر برند شما محصول یا خدماتی دارد که حتی برای لحظهای توجه خبرنگاران را به خود جلب میکند، آن را بیان کنید.
2. راههای منحصربهفردی که شرکتتان در رسیدگی به مسائل و مشکلات محل کار در پیش میگیرد
اغلب ما زمان زیادی را در محل کارمان سپری میکنیم؛ جایی که برخی اتفاقات عجیب و جالب در آن می افتد، اتفاقاتی که گاهی خوب و گاهی هم بد هستند. شرکت شما روزانه با چه مشکلاتی روبهروست و آیا روش خاصی برای حل کردن آنها دارید؟
بسیاری از شرکتهای موجود در داخل و خارج از صنعت کاری شما، به احتمال زیاد با مشکلاتی مشابه دست و پنچه نرم میکنند و خبرنگارانی هم هستند که این خبرها و بحثها را پوشش میدهند.
بهعنوان مثال، تعامل با کارمندان یکی از مهمترین موضوعاتی است که همه سازمانها و شرکتها با آن روبهرو هستند. فاصله موجود بین شرکتهایی که به کارمندان متعهد و کارآمد نیاز دارند اما نمیتوانند چنین نیرویی را پرورش دهند یک مشکل محسوب میشود. انواع نظرات و تئوریهایی نیز در مورد نحوه پر کردن این فاصله وجود دارند. در وضعیت حاضر نیازمند توجه بیشتری به تنوع روشهای پرورش نیرو هستیم. برخی شرکتها این موضوع را جدی گرفتهاند، اما متاسفانه تعداد زیادی هم هستند که توجه کافی به آن ندارند.
برای اینکه در محل کارتان دریابید آیا داستانی که در مورد روشهایی که نیازهای کاری برطرف میشوند وجود دارد یا خیر، باید هم به رفتار مدیران شرکت و هم به کارمندان آن دقت کنید.
3. فرهنگ و ارزشهای شرکت شما
چه چیزی به کارمندان شرکتتان انگیزه میدهد؟ چرا میخواهند آنجا کار کنند و در آن بمانند؟ ببینید چه چیزی کارمندان شما را به حرکت وامیدارد؛ مانند عزت شغلی، جامعه حمایتکننده، روشهای شرکت در پرورش رهبران آینده و...
در شرکتهایی که داستانهای عالی دارند، بهندرت دیده میشود که این موارد شامل حقوق و مزایا باشد. باید از خود بپرسید ارزش آنها چیست؟ شاید پول درآوردن باشد، اشکالی ندارد. اما چرا این یک ارزش است؟ توجه کنید که سعی و تلاش خود را در کجا متمرکز کردهاند. با این کار میتوانید بفهمید که چه چیزی برایشان اهمیت دارد.
4. شرکت چه منفعتی برای جامعه دارد
احتمالا همین الان هم برند شما در حال انتشار اخبار در مورد جدیدترین اقدام خیرخواهانه یا عامل توجه به مسئولیت اجتماعی شرکت است. اما آیا این کار را به گونهای انجام میدهید که برای خوانندگان اهمیت داشته باشد؟
مانند هر داستان خوب دیگر، شما هم باید پاسخ سوالی را که ناگزیر در ذهن مخاطبینتان شکل خواهد گرفت، پیدا کنید؛ این سوال که «خب چطور؟».
کار را با بیان اینکه چرا شرکتتان کمک مالی میکند و چرا آن را به سازمانهای خاصی ارائه میکند شروع کنید. قطعا ارتباط خاصی بین ماموریت کسب و کار شما و دلیل حمایتتان وجود دارد. یا میتوانید روی افرادی که از حمایتهای شما کمک گرفتهاند تمرکز کرده و چالشهایی را که با آنها روبهرو بودهاند بیان کنید.
5. شکستهای شرکت
همه ما آدمهای صادق و متواضع را دوست داریم. اگر اشتباهی مرتکب شدید و از آن درس گرفتید، به دیگران هم نشان دهید که شرکتتان چطور از آن وضعیت عبور کرده و بر آن مشکل فائق آمده است. وقتی صاحبان کسب و کار ایرادات و اشتباهات خود را نشان میدهند داستان برندها جالبتر و جذابتر میشود، زیرا این امکان فراهم میشود که درسهایی که شما آموختهاید به کسب و کارهای دیگر و حتی مشتریانتان کمک کند.
6. کارمندانتان وقتی در محل کار نیستند به چه کاری مشغولند
در نهایت باید بگوییم که نیازی نیست داستان برندتان فقط در مورد فعالیتها و کارهایی باشد که کارمندان در محل کار انجام میدهند. در شبکههایی مانند Linkedin با همکارانتان ارتباط داشته باشید، بهتر است که با آنها به صورت حضوری و رودررو صحبت کنید و مهارتها و علایقشان را بشناسید. شاید یک قهرمان مردمی یا یک نابغه تجاری در بین افراد دور و برتان مخفی شده باشد!
با همه اینها باید گفت که یافتن ایده ای برای داستان برند که بتواند شما را مورد توجه رسانه ی مورد نظرتان قرار دهد کار آسانی نیست و یافتن یک عامل جذاب تنها نیمی از راه است ، اما به کمک این نکات می توانید تا حد زیادی در این راه قدم بردارید. در آینده به ارائه نکات بیشتری در این حوزه خواهیم پرداخت.