کارآفرینی اجتماعی ؛ ویژگیهایی که نباید به این مفهوم نسبت دهید
مفهوم کارآفرینی اجتماعی چند سالی است که وارد ایران شده اما هنوز هم به درستی در محافل علمی بیان نمیشود. پیدایش اصطلاح کارآفرینی به دههی ۸۰ میلادی بر میگردد که به انقلاب کارآفرینانه نامگذاری شد. در مقالههایی که بعد از این تاریخ منتشر شدند، علاوه بر مفهوم کارآفرینی تجاری، نوع دیگری از کارآفرینی اضافه شده که ریشه در حل مشکلات اجتماعی یک جامعه دارد.
تعاریف زیادی برای کارآفرینی اجتماعی وجود دارد که هر کدام جنبهی خاصی از آن را بیان میکند. در تعریفی که در ادامه آمده است، مفهوم روشنی بیان شده که کارآفرینی اجتماعی را از کارآفرینی تجاری متمایز میسازد.
کارآفرین اجتماعی فردی است که یک مشکل اجتماعی جامعه را تشخیص داده و از مفاهیم کارآفرینی برای سازماندهی، ایجاد و مدیریت سرمایه در راستای ایجاد تغییر در مشکل اجتماعی استفاده میکند.
در واقع کارآفرین اجتماعی فردی است که قصد دارد با استفاده از قدرت فکر و مدیریت خود، فعالیتهای اجتماعی ارزشمند انجام دهد. با این تفاسیر فرق عمدهای میان کارآفرینی و کارآفرینی اجتماعی وجود دارد. دستهی اول به دنبال کسب پول و ثروت هستند و فعالیتهای خود را با این هدف انجام میدهند. در صورتیکه کارآفرینان اجتماعی قصد دارند تا مشکلات اجتماعی را حل نمایند، به همین دلیل بدنبال تاسیس گروهها و سازمانهای غیر انتفاعی هستند.
کارآفرینی اجتماعی به خصوص در دههی اخیر به یکی از تعاریف مهم در جوامع تبدیل شده اند، از همین رو بهتر است مرزهای دقیق آن برای سرمایهگذاران، مردم و کارآفرینان روشن شود.
محمد یونس، بانکدار و اقتصاددان بنگلادشی و برندهی حایزهی نوبل صلح، یکی از مشهورترین افرادی است که میتوان برای کارآفرینی اجتماعی مثال زد. او یک موسسهی بانکی را در بنگلادش راهاندازی کرده است که برای بیکاران و تاجران فقیر نوعی وام کوچک به نام وام خرد در نظر گرفته است. این در حالی است که نام استیو جابز نیز به عنوان یکی از کارآفرینان تجاری محبوب در میان مردم یاد میشود.
چه تفاوتی میان کارآفرینی و کارآفرینی اجتماعی وجود دارد؟
هدف و مقصود نهایی یک کارآفرین تجاری، تولید ثروت است. اما یک کارآفرین اجتماعی برای ایجاد بهبود اساسی در زندگی مردم تلاش میکند، بهبودی که تمرکز بیشتری بر اقشار ضعیف و حاشیهای جامعه دارد.
در ادامه از ویژگیهایی یاد خواهد شد که مرز میان فعالیتهای مختلف اجتماعی را روشنتر میسازد.
۱) کارآفرینی اجتماعی به معنی فعالیت در شبکه های اجتماعی نیست.
رایجترین سوتفاهمی که برای کارآفرینی اجتماعی پیش میآید این است که آن را با فعالیت در شبکههای اجتماعی اشتباه میگیرند! شبکههای اجتماعی پلتفرمی را به وجود میآورند که کابران زودتر به اهداف اجتماعی خود دست پیدا کنند اما این رسانههای دیجیتال صریحاً برای این منظور ایجاد نشدهاند.
درست است که از شبکههای اجتماعی میتوان در راستای بهبود کارآفرینی اجتماعی استفاده کرد اما میان این دو مفهوم، تفاوت های بسیاری وجود دارد. کارآفرینی اجتماعی قصد دارد تا مشکلات جهان را با استفاده از نوآوری و خلاقیت حل نماید و این تعریف با استراتژی های مورد استفاده در شبکههای اجتماعی متفاوت است.
۲) کارآفرینی اجتماعی به معنای برپایی خیریه نیست.
مفهوم کارآفرینی اجتماعی نباید با خیریه اشتباه گرفته شود. در خیریه بیشتر روی نیت خیر و شفقت افراد تاکید میشود در صورتیکه بنای کارآفرینی اجتماعی بر چیز دیگری واقع شده است. کارآفرینی اجتماعی تداعیکننده چیزی بیش از نیت خیر دست اندرکاران آن بوده و صرفاً به خاطر دلسوزی و شفقت نیست، بلکه کارآفرین اجتماعی تمایل به تغییر اجتماعی دارد.
کارآفرینی اجتماعی کمتر به کمکهای خیریه وابسته است و تلاش میکند برنامههای اجرایی خود را به نحوی طراحی کند که به خودی خود نتیجه بدهند. یک کارآفرین اجتماعی میتواند بدون هیچ درآمدی کار کند اما هدف از این کار این است که با فروش یک محصول یا ارائهی یک خدمت به ثبات مالی برسد.
۳) کارآفرینی اجتماعی حتماً نباید یک موسسهی غیر انتفاعی باشد.
هیچ قانونی وجود ندارد که نشان دهد کارآفرینی اجتماعی باید یک موسسه غیر انتفاعی باشد. علت اینکه یک کارآفرین اجتماعی به سراغ شرکت های غیر انتفاعی میرود این است که حمایتی از طرف دولت دریافت نمیکند یا اینکه در نظر دارد موسسهی خود را به صورت خصوصی اداره کند.
انتفاعی بودن یا نبودن یک موسسه کارآفرینی خیلی هم مهم نیست. هدف این است که تغییرات کاربردی و موثری در سطح جامعه ایجاد شود.
۴) کارآفرینی اجتماعی ضد به دست آوردن پول نیست.
کارآفرینان اجتماعی هیج مشکلی با کسب درآمد ندارند. ما فقط معتقدیم باید کارمان را به بهترین شکل ممکن انجام دهیم. هدف اصلی تشکیل سازمانهای بازرگانی عموماً سود است اما سازمانهای کارآفرینی بنا به ضرورتهای اجتماعی تاسیس میشوند و سود نمیتواند انگیزه ای برای تشکیل آنان باشد. اما هر شرکتی برای ادامهی فعالیت های خود نیازمند به پول است.
۵) کارآفرینی اجتماعی بهتر یا بدتر از همتای سودآور خود نیست.
تفاوت اصلی بین کارآفرین تجاری و کارآفرین اجتماعی در نحوهی ارزش گذاری نهفته است. برای یک کارآفرین موضوع ارزش در جهت خدمت به بازار پیش بینی و سازماندهی میشود. بنابراین فکر نکنید که کارآفرینی اجتماعی بهتر یا بدتر از همتای خود است.
۶) کارآفرینی اجتماعی یک جریان زودگذر یا یک اختراع نیست.
استفاده از ابزار کارآفرینی و نوآوری برای ایجاد تاثیر اجتماعی به اندازه تئوری کنفوسیوس و بودا قدمت دارند. تنها تغییری که وجود دارد این است که با وجود پیشرفت های امروزی و افزایش آگاهی مردم استفاده از این نوع کارآفرینی افزایش یافته است.
۷) کارآفرینی اجتماعی به معنای به عهده داشتن مسئولیت اجتماعی یک شرکت نیست.
مسئولیت اجتماعی یک شرکت به این معنی است که این شرکت باید علاوه بر توجه به میزان سودآوری خود، از آثار سوء اجتماعی و زیست محیطی فعالیتهای خود جلوگیری کند. همانطور که متوجه شدید این تعریف با چیزی که برای کارآفرینی اجتماعی بیان میشود، تفاوت دارد.
۸) کارآفرین اجتماعی بودن فقط مختص جوانها نیست.
اصطلاح کارآفرین اجتماعی تنها ۱۰-۲۰ سال است که رواج پیدا کرده اما مثالهای کارآفرینی اجتماعی سابقهای طولانیتر دارد. فلورانس نایتینگل، موسس اولین مدرسهی پرستاری، نمونهای از همین مثالهاست.
۹) کارآفرینی اجتماعی لزوماً به سازمانهای غیر انتفاعی مرتبط نیست.
این تصور که کارآفرینی اجتماعی با کسب و کار های غیر انتفاعی و خیریه هم معنی است، اشتباه است. همانند هر تاجر دیگری یک کارآفرین اجتماعی نیز از تمامی ابزارها و منابع در دسترس خود برای رسیدن به هدف استفاده میکند.
در کارآفرینی اجتماعی قائل شدن تمایز بین سازمانهای انتفاعی و غیر انتفاعی کار آسانی نیست. نگاه به طیف وسیع کاربرد کارآفرینی اجتماعی نیز تمایز میان بخشهای عمومی، خصوصی و غیر انتفاعی را کم اهمیت نشان می دهد.