بلاک های تبلیغاتی بدترین کابوس صنعت اینترنت است، چون تبلیغاتی که روی صفحه شما نمایش داده می‌شوند را از محل سرور می خوانند. به عبارت دیگر، تبلیغی که ارائه می‌شود درحالیکه هنوز دیده نمی شود و محتوای آن مشخص نیست،وجود دارد و برایش هزینه پرداخت می‌شود.

اکنون قابلیت بلاک های تبلیغاتی از همان اول روی مرورگر پیش فرض محبوب‌ترین گوشی موبایل جهان، یعنی مرورگر Safari در iOS 9 آیفون شرکت اپل نصب شده است. شرکت‌های گوگل، فیسبوک و توییتر از راه نمایش تبلیغات به کاربران خود درآمد کسب می‌کنند. اگر تبلیغی نباشد، پولی نیست، گوگلی نیست، فیسبوکی نیست و توییتری هم نخواهد بود. اما علاوه بر این، دلیل دیگری که این ابزار را به کار می‌بریم استفاده کردن از مطالب و محتوا است و اکثر تولیدکنندگان محتوا از راه تبلیغات پول درمی‌آورند. بنابراین تنها تنه درخت اینترنت نیست که در خطر است، بلکه برگ‌های آن هم در معرض تهدید هستند. البته تنه اصلی این درخت که پلتفرم‌های بزرگ دیجیتال هستند فعلا راه‌هایی برای کسب درآمد پیدا کرده‌اند. این برگ‌های درخت یعنی همان ناشران و توزیع کنندگان هستند که باید نگرانشان باشیم.

تبلیغات دیجیتال همیشه به شکل مزاحمت و دخالت در کار افراد بوده اند، از پنجره های تبلیغاتی و پاپ آپ گرفته تا تبلیغات تمام صفحه و پخش خودکار ویدیو یا بنرهای تبلیغاتی. صادقانه بگوییم، همه از این تبلیغات متنفرند ، حتی آنهایی که این تبلیغات را می‌سازند، می‌خرند و ارائه می‌کنند. تعجبی ندارد که مردم بخواهند آنها را بلاک کنند. این تبلیغ‌ها ما را وسوسه می‌کنند تا رویشان کلیک کنیم، بعد سرعت مرور و جستجویمان در اینترنت را پایین می‌آورند و مانع دستیابی به محتوای دلخواهمان می‌شوند.

اکنون داستان دیگری شروع شده است

اکثر ناشران آنلاین برای بقای تجارت خود به تبلیغات تکیه کرده‌اند و با درنظر گرفتن هزینه هایی که این کار دارد، مجبور شدند تبلیغ‌های بیشتری داشته باشند تا تبلیغ‌های بلاک شده را جبران کند. نتیجه این کار همین آشفتگی تبلیغاتی است که اکنون در آن زندگی می‌کنیم. در مقابل نیز ناشران خوانندگانی که تبلیغات‌شان را بلاک کرده اند برای مدت کوتاهی بلاک می‌کنند. البته خوانندگان همیشه راهی برای دسترسی به مطالب پیدا می‌کنند و در حین یافتن راهی برای ورود، همیشه به مطالب و محتوای بیشتری برای استفاده برمی‌خورند که تنها با یک کلیک به آن دسترسی پیدا می‌کنند.

علی رغم اینها ظاهرا راه حل بلند مدتی هم وجود دارد که بسیاری از ناشران برتر از آن استفاده می‌کنند، این راه حل ها عبارتند از: T Brand Studio در نیویورک تایمز، Custom Studios نشریات وال استریت، BrandVoice فوربز و محتوای حمایت شده Quartz. ناشران از طریق این پلتفرم‌ها و انجام کاری که در آن بهترین هستند ، یعنی تولید محتوای جذاب و گیرا در حال کسب درآمد هستند. برندهای بزرگ ناشر یک واحد تبلیغاتی جدید به نام داستان تبلیغاتی ایجاد کرده اند و با استفاده از همان افرادی که پیش از این تبلیغاتی را از آنها خریداری کرده‌اند، اکنون می توانند نرخ بیشتری را برای این مطالب سفارشی بگیرند. برای ناشر، این راهی است که صفحات ‌شان را زیبا طراحی کنند و سریع تر بارگذاری شوند، زیرا بارگذاری کند صفحات یکی از عمده ترین دلایلی بود که در مرحله اول باعث ایجاد روشهایی برای بلاک کردن تبلیغات شد. برای برند نیز این مزیت را دارد که از آنجا که پیام شان در داخل داستان گنجانده شده است حتما دیده می شود.

اما از همه مهمتر این است که بازاریابان باید بدانند که تنها چیزی که همیشه وجود دارد، تغییر است. با ظهور آیفون، آمازون و رسانه های اجتماعی راه و روش فروش محصولات تغییر کرده است. دیگر نیازی نیست که مشتریان‌مان را با ارسال پیام‌های فراوان بمباران کنیم، بلکه باید یک داستان بسیار خوب داشته باشیم که هیچ وقت فراموش نکنند. وقتی زمان مناسب فرا برسد، همین داستان است که برند شما را در جهت رسیدن به جلب توجه مشتریان هدایت می کند.

بلاک شدن تبلیغات بازاریابان را مجبور کرده است که داستان های بهتری از برند خود بگویند.

آن دسته از بازاریاب‌ها که عقیده دارند تعداد و میزان دسترسی از پیام رسانی مهمتر است، پلتفرم‌های مزایده ای لحظه ای همراه با نمایش تعداد زیادی از تبلیغات ساخته اند که به قیمت های بسیار پایینی می فروشند. تکنولوژی رشد سریعی داشته است اما بعد انسانی ما خیلی آهسته تر از آن تغییر می کند. ما هنوز موجوداتی احساسی، غیرمنطقی و متاثر از داستان هایی هستیم که به یک تبلیغ تمام صفحه یا یک ویدیو که بصورت خودکار پخش می شود واکنش خوبی نشان نمی دهیم. ما به داستان های متفکرانه و احساسی بیشتر تمایل داریم. بلاک های تبلیغاتی ما را مجبور کرد آنچه که برای مشتری مهم است و چرای آن را درک کنیم.

آیا واقعا بازاریاب‌ها آمار و تعداد کلیک ها و بازدیدها را باور دارند؟ تا بحال شده فردی در حال رانندگی در جاده با دیدن یک تابلوی تبلیغاتی بیمه خودرو ماشین احساس کند که باید برای خرید بیمه اقدام کند و کنار جاده توقف کند؟ اینکه می توانیم این میزان توجه و بازدیدها را محاسبه کنیم ضرورتی برای انجامش ایجاد نمی کند. از این گذشته، این داستان شماست که باعث می شود من محصول شما را خریداری کنم، نه تبلیغ شما. آمار بازدید می تواند یک آمار کمکی باشد اما سنجشی واقعی نیست. Jeffrey Hammerbacher که تحلیل گر سابق داده های فیسبوک است می‌گوید: «بهترین مغزهای نسل من به این فکر می کنند که چطور مردم را به کلیک کردن روی تبلیغات وادار کنیم». وقتی تبلیغی نباشد، کلیک کردنی هم در کار نخواهد بود و بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که بلاک کردن تبلیغات این مغزهای متفکر را وادار کرده تا بجای اینکه بیهوده به معیارهای کیفیت و عملکرد بنگرند ،تفکر خود را درباره معنای حقیقی بازاریابی و تبلیغات تغییر دهند.

تغییر و تحولی که بلاک های تبلیغاتی ایجاد کرده است، اتفاق خوبی برای این صنعت محسوب می شود. وقتی گرد و خاک آن فرو بنشیند، دیگر خبری از 2000 بنر تبلیغاتی که هر روز به ما نشان داده می شد و تعدادشان در سال به 7000 میلیارد تبلیغ می رسید نخواهد بود؛ تبلیغاتی که نزدیک به 60 درصدشان حتی توسط افراد دیده نمی شوند. دیگر سعی نمی کنیم مردم را به نحوی برای کلیک روی تبلیغات ترغیب کنیم و یا نرم افزارهایی بسازیم که آمار تقلبی از تعداد کلیک ها ایجاد کنند و سیستم را فریب دهند. بجای آن قادر خواهیم بود روی بیان یک داستان خوب تمرکز کنیم. در عصر محتوا خواهیم دید که ناشران کوچک تر نیز وارد حوزه محتوای حمایت شده می شود، به شما توصیه می کنم مقاله «۱۰ توصیه برای موفقیت در بازاریابی محتوایی» را برای موفقیت در عرصه تولید محتوا از وبلاگ «اخبار رسمی» مطالعه کنید.  اگرچه مردم در ابتدا نظر مساعدی در این مورد نداشتند و اما کم کم از آن خوششان آمد. شاید در این راه بتوانیم برنامه های بلاک تبلیغاتی را هم حذف کنیم و یک یا دو بنر تبلیغاتی بگیریم. اما سوال بعدی این است که با هزاران استارتاپ که مدل کسب و کارشان بصورت ارائه و توزیع تبلیغات است چه باید کرد؟