بازاریابی آنلاین با استفاده از رسانه اجتماعی
در این مقاله سعی داریم با کنکاش در رسانه های اجتماعی بزرگ آنها را برای بازاریابی آنلاین بررسی کرده و با دادن راهکارهایی به علاقمندان این عرصه، بایدها و نبایدهای بازاریابی در رسانه اجتماعی را یادآوری کنیم.
همه شما دوست دارید درباره رسانه های اجتماعی بزرگ اطلاعات مفیدی داشته و در مورد آن اظهارنظر کنید، طوری که بتوانید در یک مصاحبه شغلی بگویید «من در رسانه های اجتماعی مهارت دارم» و شغل مورد نظر را فورا بهدست آورید. اما مهارت داشتن به چه معناست؟ در واقع چه چیزهایی را باید در مورد این رسانه ها را بشناسید و آیا رسانه های بزرگ یک مجموعه ثابت است؟
در مورد سوال آخر باید بگوییم که جواب منفی است. اگر فکر میکنید که رسانه های بزرگ همین شبکه ها باقی میمانند ، یعنی برداشتی کاملا اشتباه از روان بودن و ظرافت رسانه اجتماعی دارید. گوگل پلاس به طور مرتب به عنوان ششمین شبکه در 6 رسانه بزرگ به شمار میآيد، اما در اینجا آن را با Snapchat جایگزین میکنیم، چون فعالیتهای گوگل پلاس نشان میدهد که خودشان هم میدانند که این شبکه اگر هم از گردونه اصلی خارج نشده باشد، فاصله چندانی هم از آن ندارد. تماشای روشهایی که برندهای مختلف از Snapchat استفاده میکنند، یکی از جذابترین پیشرفتهای این صنعت در سال گذشته بوده است و تصور میکنیم که داشتن یک استراتژی برای Snapchat بهزودی همانند داشتن یک استراتژی برای اینستاگرام (Instagram) مهم خواهد شد؛ اینستاگرامی که تا همین یک سال قبل اگر صحبتی در این مورد میشد، کسی آن را جدی نمیگرفت.
شرایط در رسانههای اجتماعی به سرعت تغییر میکنند و ما مشتاقانه Periscope و Blab را زیر نظر داریم تا ببینیم آنها چگونه بازی بازاریابی اجتماعی را متحول میکنند. اکنون راهنمایی جدید برای بازاریابی در 7 شبکه اجتماعی بزرگ ارائه میکنیم که شامل اطلاعات جدیدتری است که کدام یک از شبکهها در این مجموعه قرار میگیرند.
فیسبوک (Facebook)
بهرغم گله و شکایتهای بسیار درباره نقاط ضعف و کاستیهای فیسبوک که محل تولد بازاریابی اجتماعی است، همچنان یکی از اصلیترین شبکهها در این حوزه محسوب میشود. بحث جدید در مورد فیسبوک این است که پستها و تبلیغات در واقع همان جایی هستند که باید باشند. دسترسی رایگان دیگر مهم نیست، اما اگر هیچ تبلیغاتی در فیسبوک هم انجام ندهید، همچنان هم برای مقاصد سئو و هم اینکه مردم بتوانند شما را پیدا کنند به یک صفحه برای کسبوکارتان نیاز خواهید داشت.
تبلیغات: پستهای ارتقایافته در شرایطی که میخواهید مطالب و پستهایتان به تعداد دفعات بیشتری در صفحه خبرخوان طرفداران و دوستان کنونیتان نمایش داده شود، عملکرد خوبی خواهند داشت. اگر میخواهید طراحی خاص خود را انجام دهید و کمی هزینه کنید تا پستهای حمایتشده در خبرخوانهای گروه مخاطبین موردنظر خود داشته باشید، باز هم امکانات و قابلیتهای بازاریابی فیسبوک گزینه بسیار خوبی هستند. بهترین نکته درباره همه این موضوعات این است که تبلیغات توسط فیسبوک میتواند تا حدی که میخواهید ارزان باشد و پشتیبانی موجود در داخل پلتفرم برای ایجاد تبلیغات بهتر یا صرف هزینه بیشتر واقعا برای تازهکاران مفید و پربازده است. دنبال کردن تبلیغات داخل پلتفرم و تجزیه و تحلیل آنها نیز از امکانات بسیار عالی آن هستند.
بایدها: از تصویر استفاده کنید؛ تصاویر خوب.
نبایدها: به کامنتهای منفی اهمیت ندهید. به انتقادات سازنده پاسخ دهید و مطمئن شوید که اهمیت دادن به مخاطبین را به درستی در فیسبوک رعایت میکنید.
توییتر (Twitter)
گاهی اوقات بهترین راه تبلیغات در توییتر، تنها داشتن یک اکانت واقعا خوب و غنی است. موضوع جالب درباره توییتر اینکه دسترسی رایگان همچنان در آن مهم است. ویژگی خوب دیگر توییتر این است که گروههای متمایزی بر اساس علائق و سلیقه شما وجود دارند که وقتی آنها را پیدا کنید و وارد شوید، میتوانند منابع شبکهای عالی باشند و اکنون که گوگل تصمیم گرفته است توییتها را هم در نتایج جستوجوی خود بیاورد، داشتن یک اکانت فعال بیش از پیش به استراتژی SEO شما کمک میکند.
تبلیغات: توییتهای ارتقایافته همانند پستهای ارتقایافته در فیسبوک هستند؛ جایی که میتوانید آنچه را که میخواهید هزینه کنید و انتخاب کنید که به چه چیزی میخواهید برسید و از ابزار تجزیه و تحلیل داخل پلتفرم برای سنجش پیشرفت و عملکرد خود استفاده کنید. اکانتهای ارتقاداده شده میتوانند برای تازهکاران کاربردیتر باشند، زیرا اکانت شما در سمت چپ صفحه اصلی و بهعنوان یک اکانت پیشنهاد شده برای دنبال کردن نشان داده خواهد شد. اگر سعی در جذب یک هشتگ دارید، نگاهی به گزینه اخبار داغ و رایج ارتقاداده شده بیندازید. شاید هزینهبر باشد، اما هشتگ شما در فهرست اخبار رایج صفحه اصلی قرار خواهد گرفت که میتواند برای آنچه میخواهید ارائه دهید، بسیار مفید باشد.
بایدها: از توییتر برای جذب و جمع آوری اخبار خوب و دلپذیر استفاده کنید. درباره تعطیلات عجیب فکر کنید؛ تعطیلاتی مانند هشتگ روز جهانی عکاسی و همچنین فکر کنید که چطور میتوانید از آن به روشی زیرکانه در ارائه خدمات یا محصولات خود استفاده کنید.
نبایدها: بیش از اندازه از نوشتارهای آماده و زمانبندیشده استفاده نکنید. مردم میتوانند لحن کلیشهای را در توییتر تشخیص دهند و یک توییتر از پیش زمانبندی شده ممکن است در زمان انتشارش جلوه خوبی نداشته باشد؛ مثلا طی یک بحران ملی.
اینستاگرام (Instagram)
اینستاگرام دیگر فقط برای برندهای مد و محصولات غذایی واجب نیست، بلکه به ابزاری مهم برای تمامی انواع برندها تبدیل شده است، بهخصوص در این دوران که عصر بازاریابی تصویری ویدئویی است. اگرچه هنوز امکانات و قابلیتهای زیادی برای برندهای نه چندان بزرگ وجود ندارد که بخواهند برای تبلیغ در این پلتفرم هزینه کنند. اینستاگرام در حال کار بر روی ایجاد دسترسی به همه نوع برندهای کوچک و بزرگ است، اما اینکه چطور این کار صورت گیرد هنوز مشخص نیست. آنچه اکنون میدانیم این است که یک اکانت پویا و زیبای اینستاگرام میتواند برای برند شما معجزه کند!
تبلیغات: به جای هزینه برای تبلیغات، کاربردهای بینظیر و فراوانی برای یک اکانت اینستاگرام شناختهشده وجود دارد که از جمله آنها میتوان استفاده از هشتگ را نام برد. به یک قالب گرافیکی فکر کنید، با افراد موثر و الگو در اینستاگرام همراه و شریک شوید، تخفیفهایی را بهطور اختصاصی در اینستاگرام قرار دهید و از درخواست اقدام (Call to Action) استفاده کنید.
بایدها: از نرم افزارهای کمکی ویرایش عکس استفاده کنید. این برنامهها کمک میکنند تا تصاویرتان حرفهای بهنظر آیند و در خبرخوانهای دنبالکنندههایتان به چشم بیایند.
نبایدها: تصاویر منتشرشدهتان در طول یک روز بیش از اندازه نباشد. یک تصویر در هر روز معیار خوبی است. بیش از آن ممکن است برای دنبالکنندههایتان آزاردهنده باشد.
پینترست (Pinterest)
برخی کاربران اینطور تصور میکنند که اگر یک برند بزرگ نیستید لازم نیست به پینترست توجه کنید، اما این لزوما صحیح نیست. استفاده از پینترست در حال گسترش و رشد است و با اتخاذ روشی آهسته اما پیوسته خود را به جمع برندگان مسابقه رسانده است. برخلاف گوگلپلاس، هیچ نشانهای از کاهش سرعت و فعالیت در آن دیده نمیشود و تاکنون هم با هیچ مشکل و پسرفت جدی روبهرو نشده است. با اضافه شدن پینهای ارتقایافته، پینترست هم ثابت کرده که یکی از بازیکنان اصلی این رقابت است.
تبلیغات: تبلیغات در پینترست هم بسیار شبیه به فیسبوک عمل میکند و میتوانید گروه مخاطبین خود را انتخاب کنید و بر اساس هر کلیک هزینه کنید. این باعث میشود که دسترسی به آن برای تازهکاران یا برندهایی که بودجه زیادی ندارند بسیار کاربردی و قابل دسترس باشد. بار دیگر، ابزار تجزیه و تحلیل داخل این پلتفرم نیز خیلی خوب عمل میکنند و به شما نشان میدهند که پین (pin)های شما چه عملکردی دارند و گروه مخاطبین انتخابیتان چه چیزهایی غیر از برند شما را دوست دارند. علاوه بر این، بهتر است مرتبا هر چیزی از بلاگ شرکت یا تصاویری از محصولات برند خود را پین کرده و حتما بهطور هوشمندانه و با دقت از کلیدواژههایتان استفاده کنید. همه اینها به برنامه SEO که دارید کمک میکند.
بایدها: به تصویرهایتان بهعنوان یک الهامدهنده فکر کنید. فکر میکنید که دنبالکنندههایتان از چه چیزی الهام میگیرند؟ پینترست جایی است که میتوان محتوای تصویری الهامدهنده قرار داد و باید مطمئن شوید که اکانت شما این نیاز را برطرف میکنند.
نبایدها: میلیونها صفحه و تابلو ایجاد کنید، اما آنها را بهروزرسانی نکنید. این کار غیرحرفهای بوده و دنبالکردنشان از نظر هیچکس منطقی نیست.
لینکدین (LinkedIn)
شاید از نظر بعضی افراد، لینکدین مانند یک میهمان کسلکننده در میهمانی شام شبکههای اجتماعی باشد، اما آنهایی که واقعا از لینکدین استفاده میکنند میدانند که شبکهای بسیار کاربردی است. در مورد اهداف ارتباط شخصی، بهعنوان مکملی برای وبسایتتان هیچ جایی بهتر از یک رزومه عمومی نیست که ارتباطات و علایق شما را نشان دهد. در مورد اهدافی که برای برند دارید، صفحه شرکت تنها برای اعتبار و مقبولیت بخشیدن کمک میکند. ماموریت برندتان را بهطور واضح بیان کنید و به دنبالکنندههایتان اخبار مهمی در مورد تازههای شرکت ارائه دهید و به این ترتیب حرفهایترین مجموعه اجتماعیتان کاملا آماده خواهد بود.
تبلیغات: تبلیغات پولی در لینکدین کاربرد و راحتی تبلیغات در شبکههایی مانند فیسبوک یا توییتر را ندارد، اما فرصتی است که به امتحان کردن و استفاده از آن میارزد. برای مثال، اگر شرکت شما میزبان یک رویداد است و میخواهد بلیت بفروشد، یک بهروزرسانی حمایتشده در صفحه شرکت میتواند به قرار گرفتن آن در مقابل چشمان افرادی که توسعه حرفهای و کارشناسی برایشان مهم است کمک کند. تبلیغات متنی، کمی نوشتاریتر هستند و ظاهرشان مانند پستهای حمایتشده فیسبوک است. همچنین عموما از تبلیغات فیسبوک گرانتر هستند، اما قابلیتهای انتخاب مخاطبین کمی بهتر هستند و میتوانید کار خود را با یک کمپین کوچک شروع کنید و ببینید آیا ارزشش را دارد یا نه.
بایدها: به شکلی متفاوت به تیترها نگاه کنید. لینکدین به اندازه سایر نمونههای مشابه در دنیای رسانههای اجتماعی، افراد را به کلیک کردن تشویق نمیکند، بنابراین به تیترهایی فکر کنید که واقعا بتوانند برای مخاطبین حرفهای شما ارزشآفرین باشند.
نبایدها: فراموش کردن اینکه لینکدین فضایی برای ارتباط و تعامل است. اگر فقط مطالب خود را منتشر کنید و از تعامل غافل شوید، استفاده از لینکدین اشتباه است.
اسنپ چت (Snapchat)
اینجا همه چیز متحول است. ما گوگلپلاس را کنار میگذاریم و آن را با اسنپ چت جایگزین میکنیم. چرا؟ چون اخیرا گوگلپلاس برای بازاریابان مفید نبوده و حتی گوگل هم بیسروصدا در حال جمع کردن آن است. اما چرا اسنپ چت؟ دلیلش افراد بین 15 تا 35 سال هستند و اینکه امکان ارائه منحصربهفردی به برند میدهد و ما نیز وجود مجموعه خوبی از رسانهها را در شبکه اجتماعی خود میپسندیم.
اگر بازاریابی اجتماعی درباره بیان داستان باشد، اسنپ چت آن را به بهترین شکل انجام میدهد. داستان اسنپ چت به برندها اجازه میدهد تا کلیپها یا تصاویری را در کنار هم استفاده کنند که میتوانند ارائهای از پشت صحنه شرکت نمایش دهند و یا محصولات یا خدماتی را به روشی نو و پویا معرفی کنند. وقتی با نحوه استفاده از اسنپ چت آشنا شدید، فکر کنید که چه داستانی را میخواهید بازگو کنید. این جایی است که برند شما بیش از همیشه به افراد نزدیک خواهد بود؛ جایی که همانند کاربران شما یک موبایل به دست گرفته و یک فیلم کوتاه ساخته است. فرصتی که برای کسب اعتبار و مشروعیت در اسنپ چت وجود دارد، فرصت بسیار خوب و بزرگی است و ما بر این باوریم که در سال جاری برندها به این موضوع خواهند رسید.
امکانات تبلیغ پولی در اسنپ چت واقعا گران بوده و تنها برای برندهای بزرگی مانند People ، Mashable و CNN قابل استفاده هستند. اما بهنظر ما داشتن یک اکانت برای برند از این هم بهتر است و احتمال اینکه بازدید و تعامل با مشتریان وفادار آیندهتان بهدست آید، بیشتر است.
بایدها: بیش از گذشته خلاق باشید. کاملا برخلاف لینکدین فکر کنید. به دفاتر یا کارمندان یا محصولات خود توجه کنید و سعی کنید راههای جدیدی که میتوانید آنها را در داستان اسنپ چت خود بگنجانید پیدا کنید.
نبایدها: اینکه از آن صرفا برای عکس سلفی استفاده کنید! البته مگر اینکه برند لوازم آرایشی داشته باشید، اما در آن صورت هم قرار دادن راهنمایی ساده و کوتاه که نحوه استفاده از محصول را به مشتریانتان نمایش دهد، تبلیغ بهتری نسبت به یک عکس سلفی محسوب میشود.
در این مطلب حتی اشارهای به یوتیوب نداشتیم. آیا فکر میکنید که انتشار ویدئو مهم است؟ موضوع این است که شرایط عوض میشوند و این همان ویژگی جذاب و در عین حال آزاردهنده رسانههای اجتماعی است. وقتی آن را متوجه میشوید، چیز دیگری پیدا میشود که باید بشناسید. چه چیزی ممکن است در آیندهای نزدیک بلااستفاده بماند؟ هیچکس نمیداند.